loading...
زبان و ادبیات فارسی
فرامرز سنجری بازدید : 22887 شنبه 06 اسفند 1390 نظرات (5)

شاید تا کنون به این نکته فکر نکرده باشید که چرا می گوییم « زبان و ادبیّات فارسی » ؟

آن گونه که از عنوانِ « زبان و ادبیّات فارسی » برمی آید ،باید  « زبان » با « ادبیّات » متفاوت باشد .

زبان یک مهارت ذهنی و یک نظام است که هدف اصلی آن ایجاد ارتباط میان انسان ها است .

آنگاه که واژه ها و جمله ها در خدمت ارتباط میان انسان ها قرار می گیرندو تمام همّ و غم گوینده یانویسنده ، انتقال پیام  است ، از زبان بهره گرفته ایم.

هر گاه در فکر یافتن روشی باشیم تا تأثیر گذارتر و زیبا تر سخن بگوییم  ،ادبیّات پدید می آید .

ادببِّات ، شکل هنری و زیبای زبان است .

در ادبیّات گوینده یا نویسنده به چیزی فراتر از ارتباط و انتقال پیام می اندیشد .

در ادبیّات ، آفرینش هنری روی می دهد.

کوتاه سخن آن که :

زبان « چه گفتن » و ادبیّات « چگونه گفتن » است .

امید آن که همه « زبان آورانی ادیب »باشیم .


ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط yas در تاریخ 1396/10/10 و 21:40 دقیقه ارسال شده است

سلام مرسی ازراهنماییتون دعا کنین امتحانامونو خوب بدیمشکلکشکلک
پاسخ : درود
برای شما و همۀ بچه های خوب آرزوی شادی و سربلندی می کنم

این نظر توسط محمد در تاریخ 1396/01/15 و 18:55 دقیقه ارسال شده است

سلام تفاوت زبان و ادبیات رو با مثال میشه توضیح بدین.؟
پاسخ : درود بر شما دوست خوب
هر گاه تلاش کنیم جمله های معمولی زبان را به گونه ای زیباتر ، تأثیرگذار و هنری بیان کنیم ، در حقیقت از ادبیات و زبان ادبی استفاده کرده ایم .
مثال :
« آب تنی در برکه های روستا ، از جمله خاطراتی است که هیچ گاه آن ها را فراموش نمی کنم » ( متن زبانی )
« هراز گاهی کودک خیال ، درست مانند آن روزگار شیرین کودکی، به سراغ همان برکه های نجیب و آرامی می رود که ساعت ها در آن ها آب تنی می کردم . با کنجکای روی شن های درشت برکه می نشیند و هر بار به سختی از بودن در آن حوالی دل می کند » ( متن ادبی )
می بینید که همان متن زبانی را به گونه ای نوشته ام که جذاب تر و خواندنی تر شده است و در آن آرایه های ادبی به کار بردم . درست است که متن طولانی شده است . اما ایرادی ندارد چون کوتاه نویسی و مختصر نویسی ، توصیه ای برای نوشته های زبانی .
در نوشته های ادبی ، مرزها ، شکسته می شود .
شاد باشی دوست من !

این نظر توسط زهرا در تاریخ 1393/09/27 و 6:17 دقیقه ارسال شده است

آقای معلم اجازه ؟سلام‌خوفین؟؟.؟
آقای سنجری برادرزادم هنوزبدنیا نیومده اماحالش خوب نیست براش دعاکنید....
پاسخ : ای خدای بزرگ و مهربان که حیات ونیستی همه به دست توست
ای مهربان ترین ، به حق پاک ترین بندگانت و به حق آبرو داران درگاهت چراغ امید را در دل های ما روشن بدار و به همه سلامتی و بهروزی عطا کن !!!
الهی آمین !!!

این نظر توسط زهرا در تاریخ 1393/08/16 و 13:18 دقیقه ارسال شده است

سلام
خيلي ممنون اگه ميشه راجب مراعات النظير هم توضيح بدينشکلک
پاسخ : هر گاه در نثر ادبی یا شعر ، دو یا چند واژ پیدا کنیم که در کنار هم یک مجموعه بسازند می,گوییم متن آرایه ی تناسب یا مراعات نظیر دارد
آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی آمده مجموع در ظلال محمد

این نظر توسط targol naji در تاریخ 1348/10/11 و 13:48 دقیقه ارسال شده است

سلام استاد
اگه امکانش هست لطفا درباره ی مضاف الیه توضیح بدید... مرسی


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • دل نوشته ها

    نوبت عاشقی است یک چندی

    گفتم آهن دلی کنم چندی

    ندهم دل به هـــیچ پیوندی

    وانکه را دیده در جمال تو رفت

    هرگزش گوش نشنود پندی

    خاصه ما را که در ازل بوده است

    با تو آمیزشی و پیوندی

    به دلت ، کز دلت به در نکنم

    سخت تر زین مخواه سوگندی

    یک دم آخر حجاب یک سو نه

    تا بر آساید آرزومندی

    ریش فرهاد بهترک می بود

    گر نه شیرین نمک پراکندی

    کاشکی خاک بودمی در راه

    تا مگر سایه بر من افکندی

    چه کند بنده ای که از دل و جان

    نکند خدمت خداوندی

    سعدیا دور نیک نامی رفت

    نوبت عاشقی است یک چندی


    فرهنگ و ادب

    راز زندگی

    غنچه با دل گرفته گفت

    « زندگی ، لب ز خنده بستن است

    گوشه ای درون خود نشستن است»

    گل به خنده گفت :

    « زندگی شکفتن است

    با زبان سبز راز گفتن است »

    گفت و گوی غنچه و گل از درون باغچه

    باز هم به گوش می رسد

    تو چه فکر می کنی؟

    راستی کدام یک درست گفته اند؟

    من که فکر می کنم

    کل به راز زندگی اشاره کرده است

    هر چه باشد او گل است

    گل یکی دو پیرهن

    بیشتر ز غنچه پاره کرده است

    قیصر امین پور

    شاعرانه ها

    سینه ام دکان عطاری است ، دردت چیست ؟

    شنبلیله ، رازیانه ، شاهی و گشنیز

    هل و آویشن نبیذ سرخ شور انگیز

    سینه ام دکان عطاری است ، دردت چیست ؟

    تو اگر جسمت بهاران است اما جان تو پاییز

    عازم مسجد سلیمانی ولیکن می رسی تبریز

    عاشقی تو

    عاشقی تو

    من برای عاشق بی کس

    عاشق بی چیز

    راه رفتن ،گریه کردن زیر باران می کنم تجویز

    سینه ام دکان عطاری است ، دردت چیست؟

    محمد صالح علا

     

    هنر ها

    هنر سخن گفتن

    بدان که از همه ی هنرها، بهترین، سخن گفتن است

    با همه هنر جهد کن که سخن بر جای گویی که سخن نه بر جای، اگرچه خوب گویی، زشت نماید وسخن که از وی بوی هنر نیاید، ناگفته بهتر. سخن ناپرسیده مگوی و از گفتار خیره پرهیز کن و چون باز پرسند، جز راست مگوی و تا نخواهند، کس را نصیحت مگوی و پند مده خاصه کسی را که پند نشوند.

    سقراط گوید: هیچ گنجی بهتر از هنر و هیچ دشمن بدتر از خوی بد نیست و هیچ عزّی بزرگوارتر از دانش نیست و هیچ پیرایه بهتر از شرم نیست. پس آموختن را وقتی پیدا مکن چه در هر وقت و در هر حال که باشی چنان باش که یک ساعت از تو در نگذرد تا دانشی نیاموزی.

    نادانان را مردم مدان و دانای بی هنر را دانا مشمر و پرهیزکار بی دانش را زاهد مدان و با مردم نادان صحبت مکن، خاصه با نادانی که پندارد داناست و بر جهل خرسند مشو و صحبت جز با مردم نیک نام مکن که از صحبت نیکان، مرد نیک نام شود... کردار نیک را ناسپاس مباش و فراموش مکن... خوش خویی و مردمی پیشه کن و از خوی های ناستوده دور باش.

    قابوس نامه


    آمار سایت
  • کل مطالب : 24
  • کل نظرات : 393
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 273
  • آی پی امروز : 26
  • آی پی دیروز : 33
  • بازدید امروز : 46
  • باردید دیروز : 62
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 11
  • بازدید هفته : 447
  • بازدید ماه : 1,322
  • بازدید سال : 11,149
  • بازدید کلی : 368,781
  • کدهای اختصاصی