loading...
زبان و ادبیات فارسی
فرامرز سنجری بازدید : 839 سه شنبه 16 اسفند 1390 نظرات (3)

 

به نام یزدان پاک 

دوستان هم دل ، درود ! 

امید که روزگار به کامتان چون شکر باد !

امروز قصد دارم درباره ی فعل مضارع و انواع آن صحبت کنم .برای مطالعه ی این قسمت لطفاً روی مطلب زیر کلیک بفرمایید .

منتظر نظرات ارزشمند شما هستم .

 

آموزش فعل مضارع و انواع آن 

پاسخ تمرین ها

 

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط ehsanamin در تاریخ 1348/10/11 و 12:24 دقیقه ارسال شده است

Use caution on this site

به خاطر دانلود کردنتان متشکریم
پاسخ تمرین های مضارع.pdf (131 KB

این نظر توسط پوریا جامعی در تاریخ 1348/10/11 و 15:14 دقیقه ارسال شده است

اقا دستت درد نکنه!پست های خیلی خوبی میزنید!

این نظر توسط mohammad در تاریخ 1348/10/11 و 11:44 دقیقه ارسال شده است

ممنون اقای سنجری خیلی مطالب امزنده درسایت شما است . از طراف شاگردتان از مدرسه مصطفی خمینی سوم ریاضیشکلک


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • دل نوشته ها

    نوبت عاشقی است یک چندی

    گفتم آهن دلی کنم چندی

    ندهم دل به هـــیچ پیوندی

    وانکه را دیده در جمال تو رفت

    هرگزش گوش نشنود پندی

    خاصه ما را که در ازل بوده است

    با تو آمیزشی و پیوندی

    به دلت ، کز دلت به در نکنم

    سخت تر زین مخواه سوگندی

    یک دم آخر حجاب یک سو نه

    تا بر آساید آرزومندی

    ریش فرهاد بهترک می بود

    گر نه شیرین نمک پراکندی

    کاشکی خاک بودمی در راه

    تا مگر سایه بر من افکندی

    چه کند بنده ای که از دل و جان

    نکند خدمت خداوندی

    سعدیا دور نیک نامی رفت

    نوبت عاشقی است یک چندی


    فرهنگ و ادب

    راز زندگی

    غنچه با دل گرفته گفت

    « زندگی ، لب ز خنده بستن است

    گوشه ای درون خود نشستن است»

    گل به خنده گفت :

    « زندگی شکفتن است

    با زبان سبز راز گفتن است »

    گفت و گوی غنچه و گل از درون باغچه

    باز هم به گوش می رسد

    تو چه فکر می کنی؟

    راستی کدام یک درست گفته اند؟

    من که فکر می کنم

    کل به راز زندگی اشاره کرده است

    هر چه باشد او گل است

    گل یکی دو پیرهن

    بیشتر ز غنچه پاره کرده است

    قیصر امین پور

    شاعرانه ها

    سینه ام دکان عطاری است ، دردت چیست ؟

    شنبلیله ، رازیانه ، شاهی و گشنیز

    هل و آویشن نبیذ سرخ شور انگیز

    سینه ام دکان عطاری است ، دردت چیست ؟

    تو اگر جسمت بهاران است اما جان تو پاییز

    عازم مسجد سلیمانی ولیکن می رسی تبریز

    عاشقی تو

    عاشقی تو

    من برای عاشق بی کس

    عاشق بی چیز

    راه رفتن ،گریه کردن زیر باران می کنم تجویز

    سینه ام دکان عطاری است ، دردت چیست؟

    محمد صالح علا

     

    هنر ها

    هنر سخن گفتن

    بدان که از همه ی هنرها، بهترین، سخن گفتن است

    با همه هنر جهد کن که سخن بر جای گویی که سخن نه بر جای، اگرچه خوب گویی، زشت نماید وسخن که از وی بوی هنر نیاید، ناگفته بهتر. سخن ناپرسیده مگوی و از گفتار خیره پرهیز کن و چون باز پرسند، جز راست مگوی و تا نخواهند، کس را نصیحت مگوی و پند مده خاصه کسی را که پند نشوند.

    سقراط گوید: هیچ گنجی بهتر از هنر و هیچ دشمن بدتر از خوی بد نیست و هیچ عزّی بزرگوارتر از دانش نیست و هیچ پیرایه بهتر از شرم نیست. پس آموختن را وقتی پیدا مکن چه در هر وقت و در هر حال که باشی چنان باش که یک ساعت از تو در نگذرد تا دانشی نیاموزی.

    نادانان را مردم مدان و دانای بی هنر را دانا مشمر و پرهیزکار بی دانش را زاهد مدان و با مردم نادان صحبت مکن، خاصه با نادانی که پندارد داناست و بر جهل خرسند مشو و صحبت جز با مردم نیک نام مکن که از صحبت نیکان، مرد نیک نام شود... کردار نیک را ناسپاس مباش و فراموش مکن... خوش خویی و مردمی پیشه کن و از خوی های ناستوده دور باش.

    قابوس نامه


    آمار سایت
  • کل مطالب : 24
  • کل نظرات : 393
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 273
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 33
  • بازدید امروز : 29
  • باردید دیروز : 62
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 11
  • بازدید هفته : 430
  • بازدید ماه : 1,305
  • بازدید سال : 11,132
  • بازدید کلی : 368,764
  • کدهای اختصاصی